منطق یسنایی
تا فروردین تموم نشده از حرفهای بامزه ای که دُرفشانی کردی رو مینویسم.خیلی وقته یه جا نوشتم که یادم نره و حالا اینجا یادگار مینویسم: یه روز بیرون بودیم و عمو امیر پشت در خونه ما. ما هم برگشتیم که به عمو برسیم . راه زیاد بود و ترافیک هم بود. یهو برگشتی گفتی :بابا تند برو! بابا هم فقط سر تکون داد.دوباره تکرار کردی بابا تند برو گیگه! بابا باز سر تکون داد و با همون سرعت پیش رفت و گفت نمیشه تندتر بریم. بعد 5 دقیقه یهو با یه حالت بامزه ای گفتی:بابا تند برو گیگه عمو پشت دره!! منم ج.ی.ش. دارم هردومون گیر افتادیم تند برو گیگه!!!!! رفته بودیم مهمونی، یکی از اقوام که بعد مدتها دیده بودیمشون، بهت گفتن که یسنا خانم خونه ما هم بیاین! برگشتی گفتی : ...